به گزارش خبرگزاری حوزه، سالها پس از انتشار کتاب"علی از زبان علی" به قلم مرحوم استاد سید جعفر شهیدی، کتابی با همین عنوان و به قلم "محمد محمدیان" از سوی نشر معارف به زیور طبع آراسته شد که انصافاً اثری ارزشمند و خواندنی در وصف اهمیت و جایگاه رفیع و بی نظیر امیر بیان علی (ع) است.
به تعبیر نویسنده کتاب، مفهوم امامت را باید از آغاز درک نمود و آغاز علی علیه السلام است… هم او که سرانجام نیز هست… و لذا باید نامه تاریخ را خوب خواند، به ویژه آنجا که با اعتقادات و دین انسان گره میخورد.
از این منظر باید گفت که"علی از زبان علی" در زمرهی دقیقترین و خواندنیترین زندگینامهها درباره امام علی (ع) است که نویسنده با استفاده از منابع دستاول و مطمئن شیعه و اهل سنت به نگارش آن همت گماشته است.
نکته جالب آن که در این اثر، خبری از پیچیده گوییهای متون تاریخی نیست و در عین حال با صلابت هرچه تمامتر و ایجازی مثال زدنی به وقایع و اتفاقات مرتبط با زندگی و زمانه مولی الموحدین (ع) میپردازد.
در واقع نویسنده در این کتاب تلاش کرده تا حوادث و رخدادهای زندگی حضرت علی علیه السلام را با زبانی ساده و به شیوهی روایی از لحظه تولد تا شهادت ایشان تبیین نماید.
پاسخ به برخی از مهمترین شبهات از تاریخ زندگانی امیرالمؤمنین، نظیر دلایل صرف نظر کردن حضرت از جنگیدن در مسئله خلافت رسول خدا صلوات الله علیه و آله یا دلایل پذیرش حکمیت در حالی که حضرت خود را بر حق میدانستند، آن هم از زبان خود حضرت و به نقل از منابع معتبر از نقاط قوت کتاب محسوب میشود.
پیوستگی و انسجام درونی که در موضوعات و متن کتاب وجود دارد ذهن مخاطب را از آشفتگی میرهاند و با سیر منظم تاریخی که در سراسر آن به چشم میخورد خواننده را تا پایان کتاب همراه میسازد.
این اثر ارزشمند از ده فصل شامل دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارتها و دوران شهادت تشکیل شده است. قلم روان، بیان متفاوت و نحوه روایت حجت الاسلام و المسلمین محمدیان در این کتاب به اندازهای چشمگیر است که مخاطب را مجذوب کشش داستانی و انسجام و پیوستگی محتوایی خود کرده و به این طریق میتواند پاسخگوی بسیاری از سوالات تشنگان معارف اهل بیت (ع) باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
" وقتی رسول خدا صلیالله علیه و آله به مدینه آمدند و مسجد مدینه را بنا نهادند، جمعی از مهاجران در اطراف مسجد خانههایی ساختند و برای سهولت رفتوآمد به مسجد، دری از خانه خویش به مسجد باز کردند. چندی به این گونه گذشت تا اینکه دستور الهی نازل شد که همه این درها مسدود شود؛ اما تنها خانهای که از این دستور مستثنا بود، خانه من بود. این استثنا بر یاران رسول خدا صلیالله علیه و آله سنگین آمد.
در توضیح این مسئله رسول خدا صلیالله علیه و آله دست مرا گرفتند و فرمودند: موسی از خدا خواست که مسجد او به دست هارون تطهیر شود. من نیز از خدا خواستهام که مسجد مرا به دست تو و نسل تو تطهیر کند...
پس از این اقدامات رسول خدا صلیالله علیه و آله به اصحاب خویش چنین توضیح دادند: «من به میل و خواست خویش ورودی خانههای شما را به مسجد نبستم و به خواست خودم اجازه باز بودن در خانه علی را صادر نکردم. این هردو دستور از جانب خداوند بود. "